عاشقانه مي نويسم


ღ♥ღعاشق ديونه ღ♥ღ


با قلمی به رنگ سبز و با دلی به رنگ آبی مینویسم از تو که بهترینی

مینویسم از آن قلب مهربانت ، از آن چهره ماهت

مینویسم از تو که همان فرشته نجات این قلب شکسته منی

مینویسم از تو که برایم بهترینی عزیزم

با چشمهای خیس مینویسم که مرا تنها نگذار و با دلی پر غرور مینویسم که تا آخرین لحظه

نفسهایم ، هم نفس تو هستم

یک قلب کوچک و پر از درد و غصه دارم ، همین قلب یک عالمه آرزو و عشق درونش

نهفته است .... آرزوی به تو رسیدن و با عشق تو زندگی کردن

چه لحظه زیبایی است لحظه ای که ما بهم رسیده ایم و آنگاه که دست در دستان هم

گذاشته ایم در کنار دریا ایستاده ایم و لحظه غروب خورشید را می بینیم

چه لحظه زیبایی است لحظه به هم رسیدنمان

آن لحظه را با دنیا نیز عوض نخواهم کرد ، چون برای رسیدن به آن همه چیز را

زیر پا گذاشته ام و قید همه کس را زده ام

خاطرات گذاشته را از دلم سوزاندم به خاطر تو و در قلبم همه اسمها برایم

بی گانه اند و تنها تو را می شناسم ، قلب مهربان تو و اسم مقدست را

تنها کافی است لحظه های سخت زندگی ام را با نام تو آغاز کنم آنگاه آن

لحظه های سخت برایم چه آسان می شود !

می نویسم از تو که هیچکس به زیبایی تو برایم نیست و هیچکس به جز تو لایق

این قلب پر احساس من نیست .... !

با قلمی به رنگ سبز ، با احساسی به رنگ آبی ، با آرامش عاشقانه می نویسم از تو

که بیشتر از همه کس و همه چیز دوستت دارم عزیزم



نوشته شده در 8 / 3 / 1391برچسب:,ساعت 11:27 بعد از ظهر توسط zanyar| |


Power By: LoxBlog.Com